بنام آنکه هستی شیدای اوست همچنان سیاهپوش بابامم گاه به گاه اشکم سرازیر میشه دست خودم نیست نمی تونم از فکرش بیرون بیام دیروز خواب عجیبی دیدم خواب دیدم شمشیر امام علی و کوروش رو بهم دادند شمشیر کوروش خیلی پهن بود تو دستم بسختی جا می شد نمی تونستم خوب باهاش دستمو بچرخونم و حرکت بدم اما شمشیر حضرت علی نه شمشیر حضرت علی ساده بود اما شمشیر کوروش کبیر روش مهرو نقشی داشت که خوب نگاه نکردم برای جنگی یا دعوایی بود اما رخ نداد
اشتراک گذاری در تلگرام
درباره این سایت